سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
shadow
من که تو چند تا کاراکتر جا نمیشم اما در مورد بلاگم:یه فضای دوستانه همراه با مقالات جذاب,آخرین اخبار مربوط به دنیای بی پایان IT و شعرایی که هیچ جا نخوندید.
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 48248
کل یادداشتها ها : 161
خبر مایه

موسیقی


آیین‌ زندگی(3)

قلب

برای مطالعه ی قسمت قبل اینجا کلیک کنید.

دومین قسمت از وصایای امام علی (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) :

- و عمارة قلبک بذکره،

-و عمارة قلبک بذکره،

- و آباد ساختن دلت با یاد او.

هر که دلش را به تداوم یادخدا آباد سازد ، رفتارش در آشکار و پنهان، زیبا می‌شود.1

و نیز می‌فرماید: هر که یاد خداوند سبحان کند ، خداوند دلش را زنده می‌سازد و عقل و اندیشه‌اش را روشنی می‌بخشد.2

- و الا عنصام بحبله.

- و به چنگ آوردن دست آویز او.

- و ایّ سبب أوثق من سبب بینک و بین الله إن أنت أخذت به؟

و میان خود و خدایت کدام رابطه محکم‌تر و کدام واسطه مطمئن‌تر از حبل‌الله، اگر که به آن دست پیدا کنی؟

اشارت:

خداوند متعال می‌فرماید: و اعتصموا بحبل‌الله جمیعاً و لا تفرقوا.

همگان به ریسمان الهی در آویزید و پراکنده نگردید.

کسی از پیامبر(ص) پرسید: این ریسمان الهی چیست؟ که خداوند فرموده: در آن چنگ بزنید و پراکنده نگردید؟

در
آن حال، حضرت علی (ع) در کنار پیامبر(ص) نشسته بود. پیامبر دست بر شانه
علی‌(ع) گذاشت و فرمود: حبل الله، علی است. اگر نجات و رستگاری می‌خواهید
، چنگ در دامن علی بزنید.3

- احی قلبک بالموعظة،

- دلت را با نصیحت زنده گردان.

اشارت:

و فرمود: هر که دلش بمیرد ، به آتش جهنم وارد می‌شود.4

و فرمود: نصیحت ، حیات بخش دل‌ها است. 5

و فرمود: نتیجه نصیحت ، هشیاری و بیداری است. 6

یکی
از نعماتی که در استحاله فرهنگ و هویت ما، وجه منفی یافته و مذموم و منفور
گشته ، نصیحت است. گویی که نصیحت کردن امری قبیح و ناپسند است و فرار از
شنیدن موعظه و نصیحت، لازم و طبیعی.

و این جهلی است که مبتلا شدن به
آن لاجرم انسان را به سمت جهل مرکب سوق می‌دهد و تاریکی روح انسان را دو
چندان می‌کند. در حالی که بزرگان و اولیاء و اهل معرفت، نصیحت را یک نیاز
مستمر روحی می‌شمرده‌اند و هر کجا به هر مرد راهی می‌رسیده‌اند ، از او
طلب موعظه می‌کرده‌اند. بسیاری از کلمات درخشان تاریخ در پاسخ به تقاضای
«عظنی» (موعظه‌ کن مرا) پدید آمده است.

- و أمته بالزّهادة،

- و با زهد و بی‌رغبتی به این جهان ، بمیران.

اشارت:

و خود در تعریف زهد فرمود: اصل زهد ، حس اشتیاق است به آنچه در نزد خداوند است. 7

زهد ، کوتاه کردن آرزوهاست و شکر بر نعمت‌ها و مقاومت در مقابل حرام‌ها. 8

و به تعبیر دقیق‌تر: هر کس که غصه گذشته را نخورد و دل به آینده خوش نکند ، زهد را از هر دو سو دریافته است. 9

زهد
نیز از آن فضائل و مناقب و صفات و خصال ستوده‌ای است که در طول تاریخ از
جایگاه رفیع خود تنزل کرده و مذموم و منفور تلقی شده.- و شاید نقش ادبیات
فارسی در این استحاله کم نبوده که عموماً زهد را نقطه مقابل عشق و معرفت
قرار داده و زاهد را دشمن سرسخت عاشق و رند و عارف تلقی کرده و پر واضح
است که بیشترین بهانه و مضمون را هم زاهدان ریایی به دست ادبیات
داده‌اند.- در حالی که معنی حقیقی زهد، حتّی نداشتن دنیا نیست، بلکه تعلق
نداشتن به دنیاست و دل نسپردن به دنیا. و دقیق‌ترین مصداق این تعریف، سیره
حضرت  مولاست در تعامل با دنیا.

ادامه دارد..

 منبع:تبیان






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ